کسب وکارهای خسته، کارگران روز مزد

یک نگاه اشتباه مسبب آن شده است که اغلب کسب و کارها در ایران به این گونه کار کنند:
تبلیغ کنند، بفروشند و دوباره این دور خسته کننده شیوه روز مزد مآبانه را در کسب و کار خود تکرار کنند
جالب است که تحقیقات نشان می دهد که سود شرکت ها از مشتریان در سال دوم فروش به ایشان اتفاق می افتد چرا که سود سال اول صرفه هزینه های مختلف برای جذب مشتری می گردد.
کجای ماجرا لنگ است؟ چه چیزی دیده نشده است؟ آیا ما باید به سان کارگران روز مزد فقط زمانی بفروشیم که تبلیغ می کنیم؟
نکته اینجا، مدیریت ارتباط با مشتریان  در بسیاری از کسب و کارهای ایرانی نادیده گرفته می شود، مدیریت ارتباط با مشتری  به همه فرآیندها و فناوری‌هایی گفته می‌شود که در شرکت‌ها و سازمان‌ها برای شناسایی، ترغیب، گسترش، حفظ و ارائه خدمات بهتر به مشتریان به کار می‌رود
تحقیقات نشان می دهد عدم توجه به این مفهوم در پیش پا افتاده ترین حالت مسبب آن می شود که کسب و کارها 30 درصد مشتریان خود را به دلیل ساده فراموشی از دست بدهند!
آیا ما باید مشتری را به عنوان یک خریدار یک بار مصرف ببینیم یا طرح و نقش منسجمی برای خرید کردن مداوم مشتریان خود داشته باشیم؟ مثلا شما دقت کنید چند درصد از ما فقط با یک آژانس مسافرتی، سفر می کنیم؟ چند درصد مشتریان یک آژانس مسافرتی بیش از یک بار از آن آژانس خرید می کنند؟
من سوالاتی را مطرح می کنم شاید بیشتر نیاز این مفهوم در کسب و کار شما ملموس تر گردد:
  • آیا می دانید کدام از یک مشتریان شما در 6 ماه اخیر از شما خرید نکرده اند؟
  • آیا می دانید کدام مشتریان بیشترین معرف های شما به دیگران بوده اند؟
  • کدام ابزار تبلیغاتی برای شما به شکل موثرتری کار کرده است؟
  • بهترین کارمند فروش شما در ماه خرداد چه کسی بوده است؟
  • آیا وقتی یک کارمند فروش از شرکت شما خارج می شود، مشتریانی که با اون کار می کردند نیز از دست شما خارج می شود؟
  • آیا می دانید که 80 درصد درآمد شما از محل 20 درصد مشتریان شما حاصل می شود؟ چگونه می خواهید لیست این مشتریان را استخراج کنید تا آنها را به یک افطار دعوت نمایید؟

شما جواب کدام یک از این سوالها را دارید؟