• بازاریابی محتوا چیست؟

    بازاریابی محتوایی چیست؟
    شما هم حق انتخاب دارید.
    بازاریابی محتوایی تکنیکی است که در آن تلاش می‌شود تا با استفاده از خلق و اشاعه‌ی هدفمند محتوا‌هایی ارزشمند، مرتبط و یکدست، مخاطبانی مشخص و تمیز داده شده جذب و علاقمند کالا یا خدمتی شوند که یک موسسه، بنگاه اقتصادی و... آن را ارائه می‌دهد. در این روش هر محتوای مشخصی با هر شکل ارائه‌ای مخصوص به یک گروه از مصرف کنندگان است. نباید فراموش کنیم همانطور که مخاطبان اینترنت درباره‌ی آن‌چه می توانند با آن مواجه شوند قدرت انتخاب دارند، این فضا به ما نیز چنین امکانی را می دهد. امکان انتخاب مخاطب و جذب هر کدام به شکلی که تاثیر‌گذاری بیش‌تری را در بر داشته باشد.
     
    بازاریابی محتوایی به زبانی غیر رسمی
    یا دوباره؛ بازاریابی محتوایی چیست؟
    بازاریابی محتوایی هنر برقراری ارتباط و تداوم آن با مشتریان بدون پادرمیانی همیشگی خرید و فروش است. ارتباطی که لحظه‌ای دچار وقفه نمی شود. در این روش به جای متوسل شدن به محصولات یا خدماتی که بنگاه‌تان ارائه می‌دهد، شما اطلاعات مربوط به حوزه کسب و کارتان را در اختیار مشتری قرار می‌دهید و به جای ِخریدارانی گنگ و کم اطلاع، با خریدارانی طرف خواهید بود که با هوش و دانش خود ارزش کارتان را بهتر و بیش‌تر درک می‌کنند. بگذارید پای یک مثال ساده را به میان بکشیم، مثالی که احتمالا همه ما تجربه‌اش کرده ایم. وارد یک پاساژ وسایل کامپیوتری که بشوید اکثر مغازه‌داران در داخل و یا حتی خارج از مغازه‌ی خود مشغول تبلیغ محصولات‌شان به اشکال مختلف و بعضا محیرالعقولی هستند. اکثر آن‌ها به شما به چشم کسی نگاه می‌کنند که تنها و تنها قرار است یک بار از آن‌ها خرید نمایید. در چنین مواقعی هیچ کدام از ما از خریدی که کرده‌ایم رضایت خاطر صد در صد نداریم و همیشه ته دل‌مان نگرانیم که نکند این وسیله مشکلی داشته باشد. ماهیت و یا چیستی بازاریابی محتوایی در این باور خلاصه می شود که ارائه اطلاعات مستدل، ثابت و به روز مربوط به حوزه‌ی کاری ما به خریداران سبب می‌شود که آن‌ها وفاداری و اعتماد بی حد و حصرشان را در اختیار ما بگذارند.
    و واقعیت هم همین است. این اتفاق قطعا رخ خواهد داد. بسیاری از کمپانی‌های بزرگ و بین المللی مثل اپل، مایکروسافت، سیسکو سیستم، P&G و بسیاری دیگر به این حقیقت باور دارند و آن را اجرا می‌کنند. در مقابل بسیاری از بنگاه‌های کوچک در سراسر دنیا نیز این روش بازاریابی محتوایی را پیش گرفته‌اند. دلیلش هم بسیار ساده است: این روش جواب می‌دهد.
     
     
    کلام آخر
    محتوا چیست؟
    محتوا به هر شکلی از داده‌ها اطلاق می‌شود که می توان با استفاده از برون‌دادی مشخص در اختیار مخاطبان قرار داد. محتوا می‌تواند شامل متن، عکس، فیلم، فایل های صوتی، بازی و... باشد. نحوه چگونگی استفاده و ارائه‌ی آن ها است که کارآمدی این روش را به شما نشان خواهد داد. سعی می کنیم در مطالب بعد از نمونه‌های موفق بازاریابی محتوایی بیشتر بنویسیم.

  • 31
    شهریور

    سومین کتاب رایگان کارزار منتشر شد: 21 نکته در ایمیل مارکتینگ آژانس های مسافرتی

    سومین کتاب کارزار با عنوان 21 نکته در ایمیل مارکتینگ آژانس های مسافرتی به صورت رایگان منتشر گردید.
    این کتاب به زبان ساده شیوه درست استفاده از ایمیل مارکتینگ در آژانس های مسافرتی را تشریح می کند.
     
     
    در مقدمه این کتاب به قلم آقای محمد حسن کرمانی، رئیس انجمن دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی می خوانیم:
    این كتاب در عين سادگي در عبارت و فهم ، به نكات بسيار اساسي و مفيدي در دنياي امروز و بازار كسب و كار اشاره مي كند كه براي من مفيد و آموزنده بود ..
    خودش پيشنهاد كرده آب در دستان هست زمين بگذاريد و كتاب را بخوانيد‌، البته گزاف نيست از لابلاي آن نكات مفيدي بسته به نياز و درك خواننده قابل استخراج است كه مي تواند اين تبليغات هپلي هپوي امروزي  را كمي سامان دهد و هدفمند سازد.

     
    حتی اگر شما صاحب یک آژانس مسافرتی نیستید خواندن این کتاب را به شما توصیه می کنیم.
     
     
    خوشحالمان خواهید کرد، اگر نظرات خود را در مورد این کتاب با ما در میان بگذارید.

     
     

  • 10
    شهریور

    ایست! به چراغ های قرمز قبل از شروع تبلیغات اینترنتی توجه کنید

    ایست! اینجا چراغ قرمز است، تا زمانی که سبز نشده توصیه اکید می کنیم که حرکت نکنید
    بسیار از ما با همان نگاه سنتی و نگرش چاپی تبلیغات اینترنتی را شروع می کنیم و پس از چند ماه هزینه کردن و نتیجه مناسب نگرفتن، داستان این سنگ فرش های طلا را برای خود بسته و به جای اول برمی گردیم.
    اگر یادتان باشد بیشترین هنرمندی در تبلیغات چاپی شیوه طراحی آگهی تبلیغاتی بود، که با چند بار آزمون و خطا بهترین نتیجه حاصل می شود و داستان تبلیغات سنتی در همین جا ختم شده و کل ماجرا به شیوه پاسخگویی کارمندان فروش به خطوطی که زنگ می خورند، بستگی داشت، شرکت ها به دنبال فروشندگان بلبل زبان بودند که بتوانند سرنخ های حاصل شده را به مشتریان تبدیل کنند، همین و بس

    ایست! اکنون دیگر ماجرا متفاوت است، دیگر قهرمان اصلی داستان، سناریوی آگهی یا فروشنده بلبل زبان نیست، در عصر تکنولوژی هوشمندی مدیران است که سرنوشت کسب و کارها را رقم می زند و بادبان های برافراشته را در بهترین مسیر باد قرار می دهد

    یک تفاوت اصلی تبلیغات سنتی با تبلیغات اینترنتی در این نکته است که شما در تبلیغات سنتی وقتی آگهی خود را مثلا در روزنامه ای چاپ می کردید دیگر ماجرا تمام بود، اما در تبلیغات اینترنتی وقتی شما یک بنر تبلیغاتی را در یک سایت قرار می دهید تازه ماجرا آغاز می شود، هوشمندی شما در این بخش می تواند اثر بخشی تبلیغات اینترنتی را از -10 تا +10 تغییر دهد.
    توصیه می کنم قبل از شروع تبلیغات اینترنتی به این نکات قرمز رنگ توجه کنید و تا زمانی که سبز نشده اند تبلیغات خود را شروع نکنید:
    • آیا پارامترهای سنجش خود را برای تبلیغات اینترنتی مشخص کرده اید؟
    • آیا سناریوی برای گرفتین ایمیل بازدید کنندگان خود دیده اید؟
    • آیا در حوزه رابط کاربر کاربران را به مقصدی که می خواهید برسند، هدایت کرده اید؟
    • آیا تلفن های تماس شما در دسترس است ؟
    • Call To action شما چیست؟
    • آیا بازدید کنندگان را به صفحه اصلی وب سایت خود منتقل می کنید یا صفحات جدایی برای این هدف در وب سایت خود طراحی کرده اید؟
  • کسب وکارهای خسته، کارگران روز مزد

    یک نگاه اشتباه مسبب آن شده است که اغلب کسب و کارها در ایران به این گونه کار کنند:
    تبلیغ کنند، بفروشند و دوباره این دور خسته کننده شیوه روز مزد مآبانه را در کسب و کار خود تکرار کنند
    جالب است که تحقیقات نشان می دهد که سود شرکت ها از مشتریان در سال دوم فروش به ایشان اتفاق می افتد چرا که سود سال اول صرفه هزینه های مختلف برای جذب مشتری می گردد.
    کجای ماجرا لنگ است؟ چه چیزی دیده نشده است؟ آیا ما باید به سان کارگران روز مزد فقط زمانی بفروشیم که تبلیغ می کنیم؟
    نکته اینجا، مدیریت ارتباط با مشتریان  در بسیاری از کسب و کارهای ایرانی نادیده گرفته می شود، مدیریت ارتباط با مشتری  به همه فرآیندها و فناوری‌هایی گفته می‌شود که در شرکت‌ها و سازمان‌ها برای شناسایی، ترغیب، گسترش، حفظ و ارائه خدمات بهتر به مشتریان به کار می‌رود
    تحقیقات نشان می دهد عدم توجه به این مفهوم در پیش پا افتاده ترین حالت مسبب آن می شود که کسب و کارها 30 درصد مشتریان خود را به دلیل ساده فراموشی از دست بدهند!
    آیا ما باید مشتری را به عنوان یک خریدار یک بار مصرف ببینیم یا طرح و نقش منسجمی برای خرید کردن مداوم مشتریان خود داشته باشیم؟ مثلا شما دقت کنید چند درصد از ما فقط با یک آژانس مسافرتی، سفر می کنیم؟ چند درصد مشتریان یک آژانس مسافرتی بیش از یک بار از آن آژانس خرید می کنند؟
    من سوالاتی را مطرح می کنم شاید بیشتر نیاز این مفهوم در کسب و کار شما ملموس تر گردد:
    • آیا می دانید کدام از یک مشتریان شما در 6 ماه اخیر از شما خرید نکرده اند؟
    • آیا می دانید کدام مشتریان بیشترین معرف های شما به دیگران بوده اند؟
    • کدام ابزار تبلیغاتی برای شما به شکل موثرتری کار کرده است؟
    • بهترین کارمند فروش شما در ماه خرداد چه کسی بوده است؟
    • آیا وقتی یک کارمند فروش از شرکت شما خارج می شود، مشتریانی که با اون کار می کردند نیز از دست شما خارج می شود؟
    • آیا می دانید که 80 درصد درآمد شما از محل 20 درصد مشتریان شما حاصل می شود؟ چگونه می خواهید لیست این مشتریان را استخراج کنید تا آنها را به یک افطار دعوت نمایید؟

    شما جواب کدام یک از این سوالها را دارید؟

  • یک گام، فاصله شما تا مشتریان راضی

    گاهی اوقات ما اهداف مان را آن آنقدر پیچیده می کنیم که روز به روز فاصله ما به آنها دورتر می شود

    کافی ست نگرش خود را تغییر دهیم، خیلی از کارها ساده تر از آن چیزی ست که ما به آنها فکر می کنیم.

    من اعتقاد دارم که کسب و کاری که مشتری های آن راضی نباشند محکوم به شکست است، درصد بزرگی از مشتریان کسب و کارهای موفق مشتریان ارجاعی از مشتریان راضی قبلی هستند، فرصتی که اغلب در کسب و کارهای ایرانی دیده نشده و اصلا به آن پرداخت نمی شود.

    اصولا خیلی از کسب و کارها در ایران فروش را پایان راه می دانند در حالی که در دنیای امروز فروش ابتدای کار بازاریابی ست

     

    یک راه ساده برای راضی نگهداشتن و احترام قلبی به مشتریان (که لطف خدا برای کسب و کارها می باشند) راه اندازی یک کلوب مشتریان ساده و ارائه خدمات به این مشتریان می باشد.

    شما با این کار چند هدف مهم را نشانه گذاری می کنید:

    مشتریان شما، دیگر شما را فراموش نمی کنند

    بابت حس خوبی که به آنها انتقال می دهید آنها دوباره از شما خرید می کنند

    و مهم تر از همه شما را به دیگران توصیه می کنند

    حوب کلوب مشتریان را هدف پیچیده ای نکنید، با چند گام ساده شما صاحب یک کلوب مشتریان بی نظیر خواهید بود:

    گام اول: جمع آوری اطلاعات مشتریان

    لیست مشتریانی که از شما خرید کرده اند را جمع آوری کنید، اطلاعاتی از قبیل نام و نام خانوادگی، شماره موبایل، آدرس ایمیل و آخرین چیزی که از شما خرید کرده اند کافی ست، فرایندی برای مشتریان جدید نیز طراحی کنید که این اطلاعات بعد از خرید از مشتری گرفته شود و به این لیست افزوده گردد

    گام دوم: چه خدماتی به مشتریان خود می توانید بدهید؟

    خدماتی که به مشتریان خود می توانید بدهید را مشخص کنید مثلا:

    تخفیف های ویژه(تخفیف های واقعی که به سایرین نمی دهید) به مشتریان

    تبریک اعیاد و مراسم

    آموزش و مطالب مفید در حوزه کسب و کار خودتان که به درد مشتری بخورد

    و ....

    گام سوم: خبرنامه خود را ایجاد کنید

    توسط یک نرم افزار ایمیل مارکتینگ خبرنامه ای ایجاد کرده و داده مشتریان خود را در آن وارد کنید، تا بتوانید با این ابزار خدمات که قرار است به آنها بدهید را ارسال کنید.

     

    با همین چند کار ساده شما صاحب یک باشگاه مشتریان کار شدید، چرا از امروز شروع نمی کنید؟ مشتریان راضی بزرگترین سرمایه کسب و کارها می باشد

     

    نظر شما چیست؟ آیا به رضایت مشتریان خود فکر می کنید؟

  • 29
    اردیبهشت

    معجزه فروش های مناسبتی + هدیه کارزار

    فروش های مناسبتی یکی از شیوه های مناسب در فرایندهای فروش و افزایش مشتریان می باشد، اگر نگاه شما در کسب و کارتان این باشد یک مشتری یعنی بارها خرید با این مدل می توانید سود خود را در فروش اولیه به مشتریان کاهش داده و مشتریان خود را به میزان چشم گیری افزایش دهید.
     
    دقت کنید که در اغلب کسب و کارها مشتریان بیش از یک بار خرید می کنند، بیمه گذار هر سال ماشین خود را بیمه می کند، مسافر سالی چند بار سفر می کند و ....
     
    پس هدف فروش های مناسبتی ساده است، افزایش تعداد مشتریان با کاهش میزان سود در فروش اولیه و نگهداری مشتری برای فروش های آتی
    جشنواره های که شرکت های اینترنتی و اپراتورهای تلفن همراه هر فصل برگزار می کنند جزء همین فروش های مناسبتی می باشد، هدف اصلی این شرکت ها افزایش لیست مشتریان می باشد.

    چند گام ساده برای پیاده سازی فروش های مناسبتی در کسب و کار شما
     
    تقویم مناسبتی خود را برنامه ریزی کنید
    اولین گام برنامه ریزی تقویم مناسبتی در هر سال است، شما در چه مناسبت های می خواهید تخفیف بدهید، جنس کالای شما باید با نوع مناسبت هماهنگی داشته باشد و در ماه حداکثر بیش از یک مناسب در نظر گرفته نشود
    ما این کار را برای شما راحت کرده ایم، تمام مناسب های مهم سال 1393 در یک طراحی زیبا برای شما آماده کرده ایم، سایز کوچک این طرح را از اینجا دانلود کنید و سایز بزرگ ترش را از اینجا
     
    ایده های خود را رو کاغذ بیاورید
    خود بعد از تکمیل تقویم مناسبتی و پر کردن آن، برای تمرکز بیشتر تقویم را روی دیوار اتاق فروش نصب کنید، اکنون زمان این است که برای مناسبت های در نظر گرفته شده، ایده های مناسبی برای فروش های تخفیف دار خود طراحی نمایید. به عنوان مثال ایده ای که ما برای روز مادر جهت فروش نرم افزار میلرلایت اجرا کردیم، 20 درصد از ما تخفیف بگیرید و به مادران خود هدیه بدهید. اینجا می توانید این ایمیل را ببینید

    مشخص کردن طرح و تخفیف ها
    برای ایده های تصویب شده طرح های گرافیکی خود را آماده کردن و مشخص کنید چقدر در هر مناسبت به مشتریان خود تخفیف می دهید، دقت کنید که مبلغ این تخفیف ها باید چشم گیر باشد تا مشتریان را به سمت شما جذب کند، همچنین تاریخ های شروع و پایان طرح های خود را نیز مشخص کنید مثلا اگر 6 خرداد(ولادت حضرت رسوم اکرم (ص)) می خواهید طرحی را اجرا کنید زمان شروع و پایان طرح را مشخص کند، پیشنهاد ما برای این دوره ها حداق 2 روز و حداکثر یک هفته است

    یک هفته مانده به طرح ها اطلاع رسانی کنید
    یک هفته مانده به زمان مناسب اطلاع رسانی کنید، بهترین شیوه اطلاع رسانی از طریق ایمیل  و خبرنامه  می باشد، چرا که کسانی که در خبرنامه شما هستند با شما آشنایی دارند و تخفیف ها شما برای این افراد ارزشمند است.
    بهترین زمان برای اطلاع رسانی برای مناسب ها یک هفته مانده، روز شروع و یک روز مانده به پایان است.

    نظر شما چیست آیا تجربه یا ایده ای در این زمینه دارید؟





  • 15
    اردیبهشت

    7 سوالی که قبل از شروع یک کسب وکار باید از خود بپرسید

    من در این 12 سال  به واسطه عدم پاسخ درست به این سوال ها شکست های جدی را تجربه کردم، به نظر من اگر می خواهید کسب و کاری را مخصوصا در فضای وب شروع کنید قبلا از شروع آن با دقت این 7 سوال را در مورد محصولات و خدمات خود پرسیده و در صورت پاسخ مثبت کار خود را شروع کنید.
     
    1-آیا محصول شما یک نیازمندی واقعی را حل می کند؟
    اگر محصول شما یک نیاز ضروری مشتریان را حل نمی کند، احتمال موفقیت آن بسیار کم خواهد بود، پس این موضوع را بسنجید که آیا ایده ای که دارید راهکاری برای یک نیاز ضروری در جامعه می باشد یا نه
     
    2-آیا نقطه مرکزی محصول خود را می دانید؟
    وقتی می خواهید محصولی تولید کنید کلی کار است که باید شما انجام دهید، سوال اینجاست که از کجا باید شروع کنیم، پاسخ این است از نقطه مرکزی، نقطه مرکزی بخشی از محصول است که در صورت حذف آن کاکرد اصلی محصول مختل می شود. پس اولین کار این است که نقطه مرکزی شناسایی و این بخش به بهترین شیوه اجرا شود. بقیه کارهای در اولویت های بعدی قرار دارد
     
    3-شما اصل هستید یا کپی؟
    آیا ایده ای که دارید اصل است یا کپی، تجربه ثابت کرده که ایده های کپی اغلب با شکست مواجه می شوند، دلیل ساده است به خاطر اینکه شما وقتی چیزی را کپی می کنید از روش رشد آن کسب و کار درک درستی ندارید و فقط لایه بیرونی آن را کپی می کنید.
     
    4-آیا می توانید ساده فکر کنید؟
    اگر نمی توانید ساده فکر کنیم، نباید شروع کنیم، اول باید ساده فکر کردن را تمرین کنیم، وقتی ما ساده فکر نمی کنیم محصول خروجی ما محصول پیچیده می شود، مشتریان پیچیدگی را دوست ندارند
     
    5-آیا به اندازه ضرورت های در شروع کار هزینه می کنید؟
    اگر کاری را می توانید با 1 نفر انجام دهید چرا باید 2 نفر استخدام کنید، اگر یک دفتر 30 متری در شروع کار نیاز دارید چرا باید دفتر 50 متری اجاره کنید، در شروع کار تا حد امکان باید هزینه ها را کاهش دهید
     
    6- آیا جاه طلبی شما زیاد است؟
    ممکن است چندین ایده داشته باشیم، ایده ها تا زمانی که اجراه نشده اند فقط یک ایده اند، فقط. باید مقداری جاه طلبی خود را کمتر کنیم و سعی کنیم بهترین ایده را به خوبی اجرا کنیم، زمان برای اجرای ایده های بعدی زیاد است.

    7-آیا به شیوه بازاریابی و فروش محصول خود فکر کرده اید؟
    خیلی وقت ها ما 100 درصد انرژی خود را برای تولید محصول گذاشته و از موضوع مهم دیگر، یعنی فروش غافل می شویم، توصیه من این است که همیشه نصف انرژی شما صرف شیوه های فروش و بازاریابی گردد.
     
    سوال دیگری به ذهن شما می رسد که در شروع کسب و کار باید پرسیده شود؟
  • 15
    اردیبهشت

    چرا ایمیل مارکتینگ یک ضرورت است؟


    اغلب ما برای کسب و کار خودمان یک وب سایت داریم و مشتریان ما برای خرید یا اطلاع از محصولات یا خدمات ما از سایت ما بازدید می کنند. این بازدیدکنندگان از طرق مختلف به سایت ما سر می زنند:
    • موتورهای جستجو
    • تبلیغات ما در سایت های مختلف
    • تبلیغات ما در رسانه های آفلاین

    تحقیقات ما نشان می دهد که هر بازدیدکننده برای یک وب سایت رقمی بین 500 تا 10.000 تومان هزینه دارد. یعنی اگر وب سایت شما روزی 100 نفر بازدید کننده دارد شما برای جذب این 100 نفر در بخش های مختلف حداقل 50.000 تومان هزینه کرده اید، این شامل هزینه طراحی وب سایت، هزینه های هاستیگ، هزینه های تبلیغات و ... می گردد.
    این بازدید کنندگان اغلب مشتریان بالقوه کسب و کار ما هستند و اکثر کسب و کارها کمترین توجه را برای استفاده بهینه از این بازدید کنندگان دارند.
    بگذارید با یک مثال مساله را روشن تر کنم، فرض کنید شما یک آژانس مسافرتی دارید در روز چند صد نفر از طرق مختلف وارد وب سایت شما می شود، درصد کمی از این افراد (زیر 10 درصد) از شما خرید می کنند و 90 درصد بدون خرید وب سایت شما را بسته و چند روز بد اسم آژانس شما را هم فراموش می کنند. آیا جذب این 90 درصد برای شما هزینه در برنداشته است؟ قطعا شما هزینه های برای این 90 درصد متقبل شده اید پس چرا برنامه برای جذب آنها در  آینده ندارید؟
     
     
    راهکار چیست؟ چگونه می شود از خاطر این 90 درصد پاک نشد؟ بهترین شیوه این است که شما به روش خلاقانه ای ایمیل این افراد را در ورود به سایت گرفته و در دفعات بعدی به جای آنکه آنها به سراغ شما بیایند شما به سراغ آنها بروید. مثلا در یک وب سایت آژانس مسافرتی می توانید با قرار دادن یک فرم عضویت در خبرنامه به کاربران این وعده را بدهید که در تورهای لحظه آخری را به آنها ارسال خواهید کرد و یا آنها را در قرعه کشی های ماهانه شرکت خواهید داد. با این شیوه شما می توانید به راحتی تا 50 درصد بازدیدکنندگان خود را با روش های ایمیل مارکتینگ به مشتریان خوشحال خود تبدیل کنید.
     
     
    آیا شما از این شیوه برای افزایش فروش خود استفاده می کردید؟
  • 1
    اردیبهشت

    چگونه یک شرکت به ده ها میلیون نفر روز مادر را تبریک می گوید!


    در میان انبوه راه‌های ممکن برای تبریک گفتن یک مناسبت جهانی، یک آژانس تبلیغاتی آمریکایی به نام مولن ، بر ایده‌ای ناب دست گذاشته که در قالب فیلمی واقعی ساخته و پرداخته شده است.

    داستان فیلم از این قرار است که آژانس تبلیغاتی آگهی استخدامی را برای شغلی با عنوان "مدیر عملیات" منتشر نموده و با چند نفر که برای پذیرش این شغل اعلام آمادگی کرده‌اند، به صورت برخط (آنلاین) مصاحبه کرده است.

    فرد مصاحبه کننده، ملزومات این شغل را این گونه بر می‌شمرد:
    • تقریباً تمام مدت باید سرپا باشید
    • دائماً باید در حرکت باشید
    • باید بیش از 135 ساعت در هفته کار کنید
    • می‌بایست مدارک تحصیلی در پزشکی، مالی و هنر مهمانداری داشته باشید
    • تعطیلات ندارید و حتی در موسم اعیاد حجم کاری‌تان بیشتر می‌شود
    • زمانی برای خواب ندارید
    • برای این کارها حقوقی دریافت نخواهید کرد

    پر واضح است که واکنش متقاضیان شغل در زمان شنیدن این شرط ها جالب توجه خواهد بود و حتی به ایشان حق می‌دهید که عصبانی شوند و مدعی باشند که مورد تمسخر قرار گرفته‌اند اما وقتی شغل واقعی مشخص می‌شود، بی شک شما هم مانند این متقاضیان خواهید پذیرفت که چنین شغلی وجود دارد!

    اینجاست که شاید شما هم مانند افرادی که آن سوی خط حاضر شده‌اند تا در مصاحبه شغلی شرکت کنند، اینقدر از ایده خلاقلانه به کار رفته لذت ببرید که اشک در چشم‌تان جمع شده و...

    این فیلم را ببیند:




    منبع: تابناک

  • 18
    فروردین

    سه ایده استثنایی برای فروشگاه آنلاینتان

    بطور واضح تفاوت بزرگی بین تجربه حضوری خرید از فروشگاه ها و خرید آنلاین از فروشگاه ها در حالی که بر صندلی خود تکیه زده اید وجود دارد.
    بهرحال تصویرسازی از نقشی که وب سایت می تواند خارج از محیط فیزیکی فروشگاه بازی کند ممکن است به بازاریابان دیجیتالی در توسعه استراتژیشان برای بالابردن تجربه بهینه بازدیدکنندگانشان کمک کند و جرقه ای را در ذهن آنها برای تست ایده های جدیدشان ایجاد نماید.
     
    ایده اول: گزینه مهمان عزیز برای سرعت بخشیدن به پرداخت
    ارائه گزینه برای ورود به عنوان "مهمان  عزیز خوش آمدید" به مشتری  و خودداری کردن از ایجاد یک نام کاربری و رمز عبور و سایر زمینه های غیر حیاتی به نفع شماست. چرا که ممکن است بازدیدکننده ای که قصد پرداخت دارد را بدون معطلی به سوی خرید سوق دهد.
    بر اساس تحقیقاتی که توسط toluna صورت گرفته است این مطلب را ثابت می کند که 26 درصد مشتریان آنلاین از خریدی که مجبور به ثبت اطلاعاتشان در فرمی باشند انصراف می دهند.
     
    ایده دوم: از دریافت ایمیل ها در صفحه اصلی خودداری کنید
    آیا شما در کنار در ورودی فروشگاه خود کارمندی را قرار داده اید تا به محض ورود مشتریان از آنها آدرس ایمیلشان را درخواست کنند؟
     خیلی از شما بازاریابان زرنگ و دانا سر خود را به نشانه منفی تکان می دهید. البته که نه!
    جواب مشتریان: من فقط می خواهم وارد فروشگاه شوم و خرید کنم. چرا ایمیل من را می خواهید؟
    البته که خیلی از شرکت های معروف از این روش برای خوش آمدگویی به ارباب و رجوع خود استفاده می کنند.
     
    ایده سوم: جعبه کد کوپنی می تواند یک قاتل تدریجی باشد!
    وقتی یک خریدار در ردیف جلویی من در صف خرید ایستاده و می بیند که کوپن خرید وجود دارد خیلی سریع تصمیم خودش را می گیرد که ارزشی که از کالاهای انتخاب کرده دریافت می کند کمتر از هزینه ای است که باید بابت آنها پرداخت کند چرا که در مورد کوپنی بودن کالاها چیزهایی شنیده است.
    خیلی از وب سایت ها از جعبه کدی کوپنی استفاده می کنند اما تاثیر آنها بر روی قضاوت خریداران چیست؟
    من تصور می کنم که خیلی از مشتریان با دیدن علامت جعبه کوپن صفحه را ترک می کنند و دنبال کوپن های دیگر می گردند. چرا که اگر روشی  در پرداخت کمتر برای خرید کالایی باشد من ترجیح می دهم اول آن را پیدا کنم و سپس خرید نمایم نه اینکه در پایان خریدم و ترک فروشگاه آنلاین با آن مواجه شوم.
    حالا سوال مهمی که پیش می آید اینست : اگر این مشتریان آن کوپن را پیدا نکنند آیا به صفحه قبلی خرید کالا بر می گردند؟؟
    این روش را امتحان کنید ، شاید هم این آزمایش جعبه کدی کوپن  برای نگاه داشتن مشتریان در صفحه خرید فروشگاه قبل از ترک کردن آن صفحه کمک کند .
    نکته اخلاقی از این متن اینست که: اگر یک تجربه موفق فروش به مشتریان می خواهید آنها را در اولویتتان قرار دهید یا بعبارتی آنچیزی که خودتان دوست ندارید مشتریانتان نیز دوست ندارند.
     
    در آخر روز این مسئله که اطراف شما پر از انرژی مثبت باشد بسیار مهم است. این انرژی از مشتریانتان که جلوی میز پرداخت فروشگاهتان ایستاده اند بدست می آید، اما در فروشگاه آنلاین این انرژی از یافتن روش های جدید برای قراردادن مشتریانتان در اولویت و ایجاد تجربه ای شیرین از خریدشان از طریق سایت شما بدست می آید. پس ایده های خود را بعد از نوشتن اول روی خودتان پیاده کنید و در صورت دریافت احساس رضایت از آنها ، به مشتریانتان عرضه نمایید.
     
    آیا شما هم ایده ای دارید؟؟ با ما در میان بگذارید

Go To
Page Size
حمید محمودزاده